چرا؟
خون دل بنشسته بر آئینه ها
شد نمایان عقده ها در سینه ها
بر تسلای دل آل علی
شام شد آراسته با کینه ها
***
شامیان چون بد نهادی می کنند
از علی با طعنه یادی می کنند
تا بسوزانند قلب فاطمه
پیش زینب رقص شادی می کنند
***
سنگ بر قاری قرآن می زنند
گاه بر روی یتیمان می زنند
گرچه گلها زخمی و پژمرده اند
باز هم لطمه به آنان می زنند
***
طعنه بر مظلوم بی یاور چرا
جنگ با مولای بی لشگر چرا
روی بام آتش چرا آورده اند
بر اسیر آتش زدن دیگر چرا
***
قوم بی دین و یهود آماده اند
روی بام خانه ها اِستاده اند
بهر مهمانداری آل علی
سنگ بر اطفال خود هم داده اند
***
ظلم بر مهمان خسته بس کنید
چهره ها در خون نشسته بس کنید
سنگ کینه کار خود را کرده است
استخوانها شد شکسته بس کنید
***
شام آری مبتلای زینب است
سینه چاک غصّه های زینب است
گرچه روزی مثل یک بتخانه بود
حالیا کرب و بلای زینب است
جواد حیدری